سيدعلي خميني: نخبگان جامعه بدون هراس اشکالات را بيان کنند آخرين فرزند مرحوم حاج سيداحمد خميني روحاني است که اگرچه به نسبت دو برادرش، خود را از سياست دور نگه داشته اما رفتن و نرفتنش به مراسمي که برداشت هاي سياسي به دنبال دارد، موضوع رسانه ها مي شود و هر چه مي گويد يا حتي نمي گويد براي رسانه ها و فعالان سياسي ايران مهم است. سيدعلي خميني در اين شرايط تنها مي پذيرد گفت وگو و ديدارش با اعضاي سايت بين المللي همکاري هاي خبري شيعه در حوزه دين و مواجهه جامعه ديني با مدرنيته و همچنين دغدغه هاي متدينين و رويکردهاي اسلام شيعي باشد و نحوه گفته هايش را با مباحث فلسفي پيش مي برد اما بي توجه به وقايع جامعه نيست و معتقد است بايد از ابزار مدرن متناسب با فرهنگ غالب بهره جست تا جامعه بدون وادادگي در مسير توسعه قرار گيرد. او که در قم به تحصيل و تدريس مشغول است، به شيوه جدش زندگي ساده اي را برگزيده و تلاش دارد با مطالعه انديشه هاي مطرح در جهان به بازشناسي راه هاي اعتدالي در دنياي افراط زده امروز بپردازد. حجت الاسلام و المسلمين سيدعلي خميني در گفت وگو با شفقنا درباره مواجهه فقه شيعه با مسايل دنياي امروز به دو رويکرد افراطي و تفريطي اشاره و بيان مي کند: راه افراطي همان است که بايد سرتا پا غربي شويم تا به پيشرفت برسيم و بايد از آنچه داريم، جدا شويم. اين گروه معتقدند مدرن شدن در جوامع سنتي با اعتقادات سنتي مثل ساختن بناي جديد بر پشت بام يک خانه خرابه است که در اثر اين ساخته شدن، هم آن بناي سابق و هم بناي جديد، خراب مي شوند لذا بايد سرتاپا غربي شد. البته اين يک ديدگاه بوده که مسلما با مکتب اسلام و خصوصا ائمه شيعه(ع) مغاير بوده است زيرا شيعه مدعي گزاره هايي است براي نجات بشر در تمام صحنه هاي تاريخ. سيدعلي خميني در ادامه به ديدگاه تفريطي موجود پرداخت و مي گويد که راه تفريط، پس زدن همه مظاهر تمدن و از تمام امکانات چشم پوشي کردن است; امروزه به برکت انقلاب اسلامي و با گذشت زمان و تغيير فرهنگ، خيلي مسايل براي ما ساده شده است اما در گذشته اي نه چندان دور اين طور نبوده و حتي ورود بلندگو در جوامع سنتي و روحانيون يک زماني با مشکل روبه رو بوده است. اينها کوچک ترين مسايل مظاهر تمدني بوده اما نگاه تفريطي در مواجهه با آن، عکس العمل تقابلي داشته است. وي با اشاره به اينکه مدرنيسم فقط در مواجهه با اسلام چنين تاثيري نداشته بلکه با هر انديشه و فرهنگي مواجه شده به دليل فراهم نبودن مقدمات و زمينه آن، بنيان کن نشان داده، بيان مي کند: انديشه مدرنيسم با توجه به زمان و مکان بدون شک در ايجاد نظرات افراطي و تفريطي مقصر بوده زيرا در مواجهه با ساير انديشه ها و هر فرهنگي بدون اينکه مقدماتش فراهم شده باشد و بدون اينکه شرايط عقيدتي، سياسي و فکري مردمان در آن لحاظ شود، مي خواهد سريع تاثيرگذار باشد. علي خميني با اشاره به اينکه ناسيوناليسم دغدغه امروز يک ايراني نيست چون ايراني خودش را در هجوم نمي بيند در عين حال يادآوري کرد: اگرچه دوره ما دوره نژادپرستي و به تعبير امام نژادبازي نيست و در اسلام هم نژادپرستي معنا ندارد و بحث هايي از اين دست که ما فارس هستيم و شما ترک ايد يا عربي ايد مفهوم ندارد و همه انسان ها برابر هستند اما بالاخره وقتي مردمان احساس کنند به هويت شان تهاجم مي شود، طبيعتا واکنش و عکس العمل نشان مي دهند همان طور که از نقص هر ايسمي، ايسمي ديگر پديد آمد. وي با تشريح نحوه شکل گيري انديشه ها در برابر يکديگر و نقش مدرنيسم در شکل گيري افکار دنياي امروز بيان مي کند: ما نمي توانيم دنياي پس از مدرنيته را تحليل کنيم و به سمتي حرکت کنيم بدون اينکه مدرنيته و مدرنيسم را بشناسيم و اين موضوع مهمي است. همانطور که امام (ره) در نامه شان به گورباچف گفتند که شما بايد بياييد و اسلام را بشناسيد زيرا حتي اگر کسي بخواهد با اسلام مقابله کند بايد آن را بشناسد و شما هم بايد اسلام را بشناسيد و بعد بياييد مقابله کنيد. سيد علي خميني با تاکيد بر اينکه "لازم است فلسفه هاي غرب خوانده و شناخته شوند" مي گويد: کسي که در زمينه علوم انساني کار نکرده، اصلا متوجه نمي شود که علوم انساني چه قدر در زندگي امروز تاثير مي گذارد. معتقدم تمام جنگ ها، سرچشمه هاي فکري و نظري و سرچشمه هاي معرفت شناختي دارد و ما امروزه مي خواهيم بياييم از دستاوردهاي اينها استفاده کنيم بنابراين تا زماني که آنها را نشناسيم و تا نواقص آنها را از کساني که غرب را خوب مي شناسند، دريافت نکنيم و تا زمانيکه غرب را نفهميم، باز دچار افراط و تفريط خواهيم شد. وي استخراج يک مکتب از دل مکاتب ديگر را در نقايص موجود در مکتب ها مي داند و با بيان اينکه امروز هيچ يک از انديشمندان جهان، ايده يا انديشه اي را کمال تفکر بشر معرفي نمي کنند بلکه طرفداران هر مکتبي در تلاش براي اصلاح آن انديشه و مکتب هستند، مي افزايد: بايد اجازه داده شود تا صاحبان تفکر و افراد مختلف حرف هايشان را بيان کنند و فضا براي اصلاح نظرات فراهم باشد. حجت الاسلام سيدعلي خميني در ادامه دوري از معنويت را يکي از ضعف هاي مدرنيسم معرفي و بيان مي کند: نمي خواهم بگويم مدرنيسم، ضددين يا دين ستيز است، زيرا چنين گفته هايي را شعاري مي دانم اما واقعيت اين است که مدرنيسم در مواجهه با مذهب و سنت ها، نفي تقدس و نفي قدسي بودن مذهب را در دل خود داشته است. وي با تاکيد بر اينکه هر افراطي به دنبالش تفريط دارد، طالبانيسم را نتيجه افراط گرايي مي داند و مي افزايد: نمي گويم طالبان را غرب درست کرده، اما حداقل مشاهده مي شود که وجود طالبان به نفع غرب است نه به ضررش; اگر بمب هم منفجر کند باز هم به نفع دنياي مدرن تمام مي شود; آنچه برابر برخي نواقص ذاتي مدرنيسم در زمينه نفي تقدس قد علم مي کند، مکاتب الهي هستند چرا که در برابر آنچه مدرنيسم مي گويد حرف براي گفتن دارند. سيدعلي خميني در ادامه به اجتهاد در تشيع و تاثير زمان و مکان در اجتهادي که حضرت امام(ره) مطرح کردند، اشاره و بيان مي کند: تشيع و ايرانيان در مواجهه با مدرنيسم نه تنها مرعوب آن نشدند بلکه هويت شيعي و اسلامي خود را محور قرار دادند و آن فرهنگ غالب مردم ايران شد که در شخصيتي به نام امام خميني تجلي پيدا کرد يعني اين هويت فردي امام نيست که در برابر مدرنيسم قد علم مي کند بلکه هويت شيعه و برداشتي به روز و تاثيرگذار از شيعه است که ابزار مدرنيته را مي گيرد و در تلفيق با فرهنگ غالب به انقلاب اسلامي و تشکيل حکومتي ديني منطبق با دنياي مدرن در قالب جمهوري اسلامي منجر مي شود. در حالي که همين مدرنيسم وقتي با ايدئولوژي کمونيستي مواجه مي شود يا آن را نابود و تجزيه مي کند يا ظاهر و نامي از آن باقي مي گذارد و اصول آن را ويران مي کند. نوه امام خميني افزود: دو قيد جمهوريت و اسلاميت که امام (ره) براي تشکيل حکومت تعيين کردند نشان از رجوع مردم به اسلام بود; اگرچه مردم ايران هرگز اسلامي از جنس اسلام طالباني نخواسته و نمي خواهند; اسلامي که مردم ايران مي خواستند اسلامي بود در برابر نقصي که 30 سال پيش با آن مواجه بودند و مردم مي خواستند آن را رفع کنند و موفق بودند و امروز هم ما در صورتي که بتوانيم در مواجهه با فرهنگ غرب، نوسازي داشته باشيم و بتوانيم در عالم واقع نه در عالم ذهن، هويت خود را حفظ کنيم، آن موقع موفق خواهيم بود. نوه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در ادامه با بيان نگراني اش درباره آنچه جدش راجع به آن هشدار داده بود، مي گويد: امام مي گفتند اگر در زمان شاه در بازار رشوه و ربا بود; در بازار ظلم بود و اگر در بازار، دزدي بود; در بازار تحت حکومت ظلم، دزدي بود اما امروز اگر در بازار، دزدي و ربا و رشوه باشد، در حکومت اسلامي، ربا مي شود و اينها همه به پاي اسلام نوشته مي شوند. وي در ادامه به جلو بودن مذهب تشيع نسبت به ديگر مذاهب و اديان در تطابق با مسايل روز و به روز بودن فقه شيعه، اشاره و اجتهاد شيعه در امور جديد دنياي امروز را ويژگي کارآمد آن معرفي و بيان مي کند: امروز شيعه به ويژه در جامعه ايران و در حکومت جمهوري اسلامي هرچه قدر در زمينه هاي فکري، آزادي، استقلال، اقتصاد و... پيشرفت کند در واقع به همان ميزان مکتب شيعه تقويت شده است و در هر کدام از زمينه هاي زندگي بشر با مشکل مواجه شويم، آن موقع کسي نمي آيد واقعيت را بگويد که "اسلام به ذات خود ندارد عيبي، هر عيب که هست از مسلماني ماست. " سيد علي خميني در ادامه با يادآوري اينکه ايدئولوژي اگر نتواند يک حکومت را اداره کند، ايدئولوژي نيست مي گويد: در مکاتب و کشورهاي مختلف مي بينيد اگر جايي به بن بست مي خورند و اگر حکومت هايشان به بن بست مي خورد، آدم ها و افراد را عوض مي کنند نه مکتب و ايدئولوژي را; بايد ما به اين فکر کنيم که چه مي شود که هر وقت در جامعه به مشکل خورديم، اول از همه انگشت همه مي رود روي اينکه ما بايد ايدئولوژيمان را عوض کنيم؟ خب شايد ما بايد در جاهايي آدم هايمان را عوض کنيم و بپذيريم که اشکال از آدم هاست; آنهايي که مشکل را در جامعه لمس مي کنند بايد بگويند و از هيچ چيز هم نهراسند. نوه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران با دعوت از نخبگان جامعه براي بيان اشکالات گفت: امروز غرب هم همين مسير را طي مي کند و زمينه انتقاد را باز گذاشته تا مشکلات نمايان و راه حل آن نيز بيان شود زيرا ثابت شده است که با بستن همه درها، انتقادها از بين نمي روند و مشکلات هم رفع نمي شوند بلکه با گفتن همه انتقادهاست که راهي براي رفع مشکلات پيدا مي شود. او مي گويد: زمينه بايد فراهم باشد تا ديدگاه هاي مختلف، انتقاد و چراهاي خود را مطرح کنند و با هم بحث و جدل داشته باشند و طبيعي است از ميان اين مباحث است که مردم راه درست را انتخاب خواهند کرد. سيدعلي خميني با اشاره به اينکه آنهايي که مشکلات را درک مي کنند بايد بيايند و مطرح کنند و اگر دغدغه دين دارند بگويند مشکلات موجود، از اسلام و تشيع نيست بلکه از من و ماست، تصريح کرد: حکومت ديني مي تواند کارآمدترين حکومت باشد به شرطي که مطابق معيارهاي اجتهادي شيعه محقق شود، وجود نقاط ضعف در انواع حکومت ها را انکار نمي کند و تاکيد مي کند که ما بايد تلاش کنيم مشکلات رفع شوند و خودمان را اصلاح کنيم چون در اين صورت زمينه پيشرفت فراهم مي شود. نوه امام در پايان درباره نوع تبليغ ديني نيز با انتقاد از برخي مبلغان که براي حفظ مخاطب، اسلام را از شکل واقعي خارج و متناسب با ظرف مورد پسند مخاطب، ارائه مي کنند، يادآوري مي کند که چنين شيوه اي غلط است و راه درست اين است که تبليغ، بيان و صورت کار با توجه به علايق و فهم مخاطب تنظيم شود.
نظرات